سه ماهگیت مبارک پسرم
سه شاخه گل رز تقدیم به تو که سه ماه با تمام کوچکیت دنیای بزرگ من شدی سه شاخه گل مریم هدیه به توکه سه ماه مرا از تنهایی درآوردی وبا لبخند های زیبایت معنی عشق را به من فهماندی سه شاخه گل زنبق نثارتو که سه ماه چون گلی در باغ دلم نشستی وطراوت وشادابی را برایم ارمغان آوردی سه شاخه گل نرگس هدیه به تو فرشته کوچکم که سه ماه درکنارم خندیدی ولذت مادر بودن را به من چشاندی سه شاخه گل اقاقیا روی سرکوچکت میریزم که سه ماه است برکت را به خانه ام آوردی سه شاخه گل شقایق را تن پوش ب...
نویسنده :
مامان و بابا
16:09
اولین بار که در اغوش بابا مرتضی چشم باز کردی
عکس های پسر تر و تمیزم که چهل روزش شده
تولد پارسا
پارسا عزیزم چه روز قشنگی بود پر از هجان و دلشوره پر از عشق و شور و من چشم انتظار لحظه دیدنت در آغوش کشیدنت و بوسیدنت بودم همه دردها شیرین است وقتی پایانش تویی صبح روز سه شنه بی آنکه شب گذشته رو خوب خوابیده باشم احساس کسالت نداشتم خواب آلوده نبودم و ساعت ٦ صبح درد شدیدی حس کردم و متوجه شدم لحظه امدن تو نزدیکه نگاهی به وسایل جمع شده انداختم نام خدا را زیر لب زمزمه کردم و فهمیدم امروز تو می آیی و با آمدنت همه نگرانی هایم همه تردیدهایم و همه دلتنگیهایم تموم میشه آخه خیلی وقته لحظه شماری میکردم گفته بودم که برای آمدنت بی تابم بابایی هم خیلی زود متوجه بیدارشدن من شده بود گمون نمیکنم اونم درست و حسابی خوابیده ...
نویسنده :
مامان و بابا
15:58
سفری به زیبایی های درون تو
اگر برایت ننوشتم اگر از روزهای ناب ناب که با تو میگذرد دم نمیزنم مشغولم مشغول تجربه کردن دنیا با توام نازنین من! از روزهایی که میگذرند و غیر از قلب من ذهن و جانم در هیچ جا با دست خطی ثبت نمیشوند و من همه همشان را برای خودم میخواهم پارسا عزیزم چگونه به تو بیاموزم حسادت بد است در حالی که من حسودم به لحظه ها به ثانیه ای که پلک زدنش بی دیدن روی ماهت باشد چقدر این تابستان خاص خاص رو دوست داشتم بوی تو در فضای هر فصل میپیچد و زمستانش هم به تازگی بهاریست که با تو آن بهار جان تازه گرفت این هفته را با تو در سفر بودم اگر بگویم با تو سفر کردن دنیای شگفت انگیز جذابیتها و شادمانیهاست باور خواهی کرد؟ بسیار سفرکرده ام و به جد میتوانم بگویم این...
نویسنده :
مامان و بابا
15:52
فیگورهای پارسا کوچولو هنگام خواب
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
خدای مهربان من ! تو از عمق تمنای من ! تو از عمق نیاز من آگاهی !... ای بی کران مهربان... عاجزانه و ملتمسانه از تو میخواهم همراه کودکم باشی... در لحظه لحظه زندگی اش بهترین ها را به او هدیه کنی تو را سپاس برای تمامی مهربانی ها و نعمتهایت ! تو را سپاس برای همه ی عشق و محبتت ای نازنین یگانه. بی نهایت سپاس خدای من ! من ..................! چشم براه لحظه ای هستم که تو را مثل همیشه سپاسی ژرف بگویم و بیش از پیش ایمان بیاورم که تنها دستان پر قدرت توست که هدایت میکند زندگی مرا ! منی که &...
نویسنده :
مامان و بابا
0:39